قلبم الان هم تیر کشید دوباره....ساعت دو ظهر، میخوان کارو تحویل بدن و برن و این گندو زدمممممم...سرمهندس خودکارشو انداخت رو میز محکم و رفت اتاقش...یخ کردمممم....بعدم به منشی گفت ناهار بگیره اینا هستن....خیلی بد، اشتباه خیلی بدی کردم، از من بعید بود.....
دنبال فایل بازیابی هم گشتیم و نبود....ای خدااااااا....برا هیچکی اینجوری نیاره....
دم همکارم گرم که خودشو رسوند و هی گفت چیزی نشده چیزی نشده دوباره میکشیم....نشست با مهندسه کشید....دیگه چهل چهل و پنج دقیقه فک کنم زمان برد کشیدنش،ولی سرمهندس انصافا باهم بد تا نکرد، من خودم از کارم ناراحت بودم و اینکه اینا مجبور شدن بیشتر بمونن و اینکه هزینه سه تا ناهار به شرکت تحمیل شد...کارای دیگه ام بود، نهایت چهار و نیم از شرکت اومدیم بیرون و دم رفتن رفتم به سرمهندس گفتم من نمیخواستم اینجور بشه و خودمم خیلی ناراحت شدم، اونم گفت پیش میاد مهم نیست....خلاصه اینجورررر....
ولی من یاد گرفتم تو محیط کار یا اصلا هرجا، وقتی یکی یک اشتباه میکنه کمکش کنم، بدون به روش اوردن، چون می دونم قطعا خودش ناراحته و سرزنش کردنش اصلا دردی رو دوا نمیکنه....
پشت هم باشیم تو هرجا❤
خرابکاری در کار...برچسب : نویسنده : e0000z بازدید : 148