نهمین روز کار و قرارداد

ساخت وبلاگ
تجربه جالب و دلچسبیه و خوب بعضی جاها هم به غلط کردن افتادممممم...

چیزایی که اذیتم میکنه اینه که،....مثل قبل نمیتونم درس بخونم/سیستم بهم ندادن/رفتنم با خودمه ولی برگشتم دسته خودم نیست و بسته به حجم کاره/محیطش فسقلیه و پر هیاهو/خیلی تخصصیه و انتظار دارن من همچی بدونم!....

دیروز جناب رییس هممونو به اتاقش دعوت کرد و خیرمقدم گفت و درباره ساعت ورود تذکر داد(منظوره مستقیمش من بودم، اخه نمیتونم یک ربع به هشت اونجا باشم و نیم ساعت دیرتر میرسم)در باره کارا توضیحی داد و اینکه پروژه زیاده و ادمای زیادی دورادور همکاری دارن و این داستانا....

منو دختر کوچیکه صدا میکننچون از همشون کوچکترم...بقیه همه خانوم مهندس اقا مهندسن، اونوقت من دختر کوچیکه این بد نیس، یعنی منو میبینن و تو جمعشون پذیرفتن....

در مورد قرارداد صحبت کردیم، گفتن هنوز جای کار داری و حقوق پایه مثله تازه کارا برام تعیین کردن، ...گفت 700تومن خیلی تو ذوقم خورد....چجوری روش شد واقعا؟هزینه رفت و امد منم نمیشه ک...

بعد منم گفتم با این مبلغ کله وقته منو نگیرین، هفته ای سه روز میام پس،...که قبول نکردن و گفتن تا عید قرارداد مینویسن با این قیمت و برا بعده عید، با بقیه بچه ها در صورتی که بخوان تمدید میکنن با قیمت بالاتر....

خودشون که خیلی تمایل دارند من باشم، حتی حاضر شدن یک روز در هفته رو نرم، و قول دادن حواسشون بهم باشه و برام خوبه و کار یاد بگیرم و از این فرصت استفاده کنم و .......

هیعییییی، ...من اگه شانس داشتم اسمم شمسی بود، والااااا....

مهندسای شرکت خیلی حواسشون بهمه، نه اینکه نظره بدی داشته باشند، انگار اهله کمک کردنن، هرچندوقت میان منو و کارامو چک میکنن و بهم راهکارای بهتر یاد میدن، تا الان که خوب بوده انصافا، یاد گرفتم خیلی چیزا...اون تاقچه بالای سرقرارداد هم لازم بود به نظرم، وگرنه که اگرم تمدید کنن ، اون 700 تومنو ک یهو نمیکنن دو تومن، فوقش میکنن یک تومن،....

تو این نه روز، دو دفعه ناهار شرکت بودم، خیلی حس خوبی بود ناهار با همکارانبه سفارش خوده شرکت، زمان که از دو بگذره، و کاره زیاد باشه، خودشون سفارش میدن، فقط ماست و نوشابه دیگ نمیگیرن، اونم چن وقت دیگ روم بهشون باز شه میگم

**اکتیوتی اینستاگرامم، شده یک ساعت و نیم از سه ساعت و نیم قبله سرکار رفتنم

**موهامو لایت کردم

**اون فامیلمون بود که قبلا مدله شنیونش شده بودم، دیشب اومدن خونمون و به عنوان تشکر، یک لباس فوووق العاده زشت اوردنمیدونم از کجا پیدا کرده این بنجل رو، ایییییی... خیلی دلم میخواد عکسشو بزارم، ولی چون تو بنجلی و زشته تکه، شناسایی میشم

**خانوم شیدا وبلاگ باز کردن، از این بعد داستاناشو با جزییات از پیج خودش بخونین،....http://mahgol74.blogfa.com

خرابکاری در کار...
ما را در سایت خرابکاری در کار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : e0000z بازدید : 103 تاريخ : دوشنبه 6 اسفند 1397 ساعت: 22:22