آخرین مطالب
امکانات وب
اصلا نمیدونم پافشاری بکنم یا نه، اصلا دوام میارم اینجا یا نه....
کارش اینجوریه که چند مهندس طراحی هاشو انجام میدن و بعد من مدلسازی دو بعدی شو میکنم، سناشون بالاس و بی حوصله و زود جوش و پردقت! هستن....
یک چیزی که هست اینه که چندتا معمار هستن، یک خانوم مهندس که قدیمیه و اکثر طرح ها رو زده، یک اقای مهندس که دوماهه اومده، یک اقای مهندس درستو درمون که بعد من اومده،....خلاصه نمیدونم جریان چیه، چون اینقد مهندس لازم ندارن، حالا اینکه کی هست کی نیس، یا کی فول تایمه کی پارت تایمه،....نمیدونم، ....وضعیت درهم برهمیه و اینکه سازه هایی که طراحی میکنن خیلی برام گنگه و اصلا نمیفهمم، یعنی ندیدم تا حالا که بفهمم،....ولی اونا از من میخوان که بفهمم! هیعییییی...
مشکل دیگه اینکه به من سیستم ندادن و من هی باید هلک تلک لپ تاپ ببرم و سختمه،....
مشکل دیگه اینکه اصلا تایم ندارند و شده یک روز از صبح تا پنج و نیم بعد ازظهر شرکت بودم و منشی دو رفت و من موندم سه مهندس مرد!!! ادمای سالمی به نظر میرسن ولی اصلا نمیتونم اعتماد کنم،....مهندسای اصلی شرکت از اون مهندسای قدیمی کارکشته اند که از کاره دولتی بازنشسته شدن و حالا برا خودشون کار میکنن...
اون اقای مهندس جوان که دو ماه قبله من اومده، دمش گرم خیلی حواسش بهم هست و میبینه جایی نمیدونم بهم میگه و کمک میکنه،... منم سعی میکنم رسمی باشم و فاصله ام رو با همه حفظ کنم، البته هنوز زوده بهفمم پشت و روی این ادما همینیه که نشون میدن یا جلوی من مهربونن و کمکم میکنن و یادم میدن و پشته سرم زیرابی میرن...
خلاصه همکار دار، کار دار شدم فعلنی، دیگه هرطور صلاحه امیدوارم پیش بیاد...
این وسط درس خوندنم خیلی کم شده
فکرم درگیره کار و برو بیاهاش شده،...الان از ازمون زبان اومدم، امیدوارم قبول بشم که حالمو یکم خوب کنه....
یک چیز دیگه اینکه من قبلا ساعت نه ، نه و نیم صبح از خواب بلند میشدم، ولی این یک هفته از یک ربع به هفت یا هفت صبح بیدار میشم، دو سه روز اول مرگم بود بلند بشم ولی بعدا قبله الارم گوشیم بلند شدم!....
همین امتحان زبان و کنکور رو با موفقیت بگذرونم، دربست در اختیار کارم، فقط یک ماهی با من راه بیان و مهربون باشن و دعوام نکن
برچسب : نویسنده : e0000z بازدید : 110