هر نتی که میزنم، یک قطره اشک هم سر میخوره روی صورتم، روی کلاویه... به کسی امید ندارم که کمکم کنه تو این وضعیت، چون کسی نمیتونه،...
منم با همه صبوری و استمرارم، به جایی رسیدم که اگه بگن همه اینا رو بده، لحظه ای صبر نمی کنم...
ازش برای بار دوم متنفرم، خیییلی متنفرم.
مانتو سفیدی که امسال خریدم، سرجمع چهار پنج دفعه پوشیدم، یک چیزی روش ریخت و لک لک شد و با وایتکس هم پاک نشد، اون لباس سفید نو پاک، دیگه مثل قبلش نمیشه، منم نمیشم.
بیا برات بشمرم که چندبار به مو رسید و پاره شد خرابکاری در کار...
برچسب : نویسنده : e0000z بازدید : 36