واسطه گری 1_2

ساخت وبلاگ
اگر واسطه گری رو دنبال کرده باشین، میدونین که داستان عاشق شدن دوستم به معلم سازمون هست، که هرجلسه یک رفتاری از خودش نشون میده جناب استاد و دوسته من همچنان دیوانه وار عاشقش هست، که بالاخره هم کار دسش داد

ترم جدید از هفته پیش شروع شد، و چون خبره خاصی نبود، و اتفاق قابله عرضی نیفتاد، منم چیزی ننوشتم، ....هفته پیش که جلسه اول ترم جدید میشده، جناب استاد همچین خیلی جدی و استادوار تو کلاس بودن، البته به نظرم چون از شاگرد قبلیا خیلیا نبودن، من جمله من، دیگه به نظرم اوقاتش تلخ بوده، و خواسته جلو ترم اولیا یک خودی نشون بده، دیگه جو رو سنگین کرده و فقط درس میداده و ملت میزدن و میرفتن پی کارشون، و با خانوم شیدا همچین سرد و نچسب برخورد کردن، طوریکه دوستم که همیشه تا اخر کلاس وایمیستاده، این دفعه زودتر درومده، تاره اون همه ام ارابیرا کرده بوده و جناب استاد اصلا انگار نه انگارررر

و حالا این هفته که جلسه دوم ترم میشده.... ما همیشه بعد کلاس باهم صحبت میکردیم، این دفعه عجیب بود که خبری ازش نبود، بهش پیام دادم کجایی؟ چ بی خبری؟ که بعد گفتش خیلی ناگهانی خونریزی روده کرده و رفته دکتر و ازمایش و قرص و  پرهیز غذایی و .... و هنوز هم باید بره دکتر بازززز...   اصلا این چیزا رو میگفت تنم یخ کرد.... اخه چرا یک دختر جوون بی دلیل همچین اتفاقی براش بیفته؟ حالا ایشالا که ازمایشاش مشکل نداشته باشه و حالش خوب بشه زودترررر...

خودش گفت بیشتر بخاطر فکر و خیالایی هست که صبح تا شب میکنه و به جناب استاد فکر میکنه ....بعله جناب استاد چنان در روان و قلبش رخنه کرده که بیرون هم نمیره.... انگار این غم از روح و روانش، به جسمش ضربه زده... اخ اخخخ...

هیعیییی...بسی ناراحت شدم

این جلسه جناب استاد مودش خوب بوده، ولی دوستم دیگه دلو دماغ نداشته

تازه جناب استاد ورداشته از دوستم از من پرسیده که چیکار میکنم، چون میدونه ما باهم درارتباطیم، دوستمم گفته درس میخونه برا کنکورش، بعدم برداشته گفته کلاس ساز با کی میره؟ یعنی میدونم مقدمه چینی کرده که دریاره من با کی برداشتمفضول خااان دوستمم گفته نه کلا برنداشته، بعدم برداشته گفته این ال خانوم هیچی بلد نبوده من یادش دادم!!اون همه با من پیشرفت کرده!!!حالام گذاشته رفتههههه!...وااااا، خوبه من جلسه اخر خداحافظی کردماااا، تازه از قبلشم گفته بودم کلاسش دیگه برام بار یادگیری نداره و دارم درجا میزنم، من وقتی وارد کلاسش شدم صفر کیلومتر نبودم، قبلا کلاس رفته بودم.... دیگه این اراجیفو چرا میگه نمیدونمممم.... حالا به دوستم گفتم بعد کنکور شاید بیام ی جلسه سرکلاسشون، ببینم روش میشه این حرفا رو جلو خودم بزنه

**امیدوارم مشکل حادی برای دوستم پیش نیومده باشه و زودتر از این وضعیت و نگرانی خلاص بشه....  حیفی تو دختررر بخدااااا

خرابکاری در کار...
ما را در سایت خرابکاری در کار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : e0000z بازدید : 133 تاريخ : دوشنبه 6 اسفند 1397 ساعت: 22:22