صدای جیریق جیریق کت های چرم، وقتی که به صندلی ها میخورد، برق بوت های چرم، پرده قرمز چین دار ضخیم، فرش قرمز،... دوتا پیانو دستمال کشیده شده با در باز، نمیدونم چندتا پله رفتم پایین که رسیدم به اینجا، شوخی های ملیح و نمکی،... باید تو این اتمسفر بود تا بیشتر فهمید،...
یا وقتی درگوشم پرسید نفر چندمه؟ صدای تلاقی کت های چرم...
و نمیدونم برای بار چندم، عاشق سازم شدم... عاشق همه آدمهایی که ساز منو میزنن... عاشق این فضای تاریک و گرم و کلاسیک.
برچسب : نویسنده : e0000z بازدید : 27